شصت سال از منطقه گرگ و میش
شصت سال از منطقه گرگ و میش
انشعابات | 30/12/2019 | توسط دارت فون تریر
امسال ، که رو به پایان است ، یک سالگرد اهمیت بسیار زیادی برای قالب تلویزیون اما به طور کلی برای داستان است. در حقیقت ، در اکتبر گذشته ، برنامه تلویزیونی که به معنای واقعی کلمه تصور ما از مجموعه های تلویزیونی ، ترسناک ، علمی تخیلی را تغییر داد و ما باید برای مقایسه از نظر کیفیت و دامنه تلاش کنیم ، حتی امروز ، شصت ساله شد. در لبه واقعیت ، منطقه گرگ و میش ، در واقع ، در 2 اکتبر 1959 در CBS شروع به کار کرد ، بلافاصله تغییر کرد (منظور من به معنای واقعی کلمه است ، در آن زمان صحبت از یک نقطه عطف epochal درست بعد از اولین آن بود) قوانین بازی و موقعیت نوار به این ترتیب بالاتر از این که هنوز هیچکس ، حتی ویرایشهای مختلف نمایش ، خود را لمس نکرده است ، علیرغم اینکه همیشه از استاندارد خوبی برخوردار است. در لبه واقعیت ، این عنوان ایتالیایی است ، آنقدر برای این سایت و نویسنده مناسب است ، که شکرگذار خواهد بود که به نوعی شصتمین سالگرد خود را جشن نگیرند.
بهترین آرزوها!
در ایتالیا ، همانطور که می خواهیم در شبکه های اجتماعی فریاد بزنیم اظهارات کنایه آمیز درباره استعداد از زیر بشریت و مجموعه های تلویزیونی یک حد متوسط است که پوست را فقط در معرض آسیب قرار می دهد ، چیز زیر رادار رفته است اما حداقل ما آنجا هستیم که این کمبود را جبران کنیم احترام
بیایید چند دهه به حافظه خود برگردیم: در سال 1958 ، یک آقایی به نام راد سرلینگ ، کهنه سربازی بسیار جنگ جهانی دوم ، ایده روشنی برای یک برنامه تلویزیونی دارد: یک مجموعه داستان علمی تخیلی که تحت سلطه پوچ و متناقض است ، با برش بیشتر بزرگسالان از مجموعه تلویزیونی علمی تخیلی معاصر ، اما منحصر به فرد نیست ، حتی اگر در سطوح مختلف باشد برای همه قابل دسترسی است. این یک اپیزود آزمایشی با عنوان "عنصر زمان" است که در آن یک پارادوکس زمانی باعث ایجاد یک سری وقایع مربوط به حمله پرل هاربر می شود. در آن قسمت اصلی ، همه مطالبی وجود دارد که برای همیشه قالب نمایش و محتوای آن را مشخص می کند.
"... ما همیشه در آستانه لغو سریال بودیم"
باک هوتون - تهیه کننده مجموعه "تاریخ انتقادی تلویزیون در منطقه گرگ و میش ، 1969-1999" ، کتابهای مک فارلند ، 1998
عموم مردم به سختی عاشق سریال می شوند و حتی با رتبه بندی خوب و نقدهای عالی ، موفقیت به آرامی بلکه با ثبات خاصی نیز حاصل می شود. در قسمت ششم ، سرنوشت ساز "بند فرار" ، سرانجام تماشاگران وارد چرخ دنده ها شدند و دیوانه شدند: طرفداران در کمتر از یک ماه بیش از شش هزار نامه تقدیر ارسال کردند ، منتقدان نظرات مثبت و CBS را تأیید کردند ، که ادامه آن قطعی نبود. آیا این عملیات قفل پروژه را برای یک مجموعه کامل باز کرده است یا خیر ، با حمایت اسپانسرها برای ماندن در هیئت مدیره.
مقدمه ای زیرکانه ، روایت شده توسط خود سرلینگ ، یک داستان متناقض اما بسیار واقعیت پیوند خورده ، یک پیچ و تاب و یک براقیت معمایی ، همیشه توسط سرلینگ روایت می شود که قسمت های زیادی را از دست خودش می نویسد و کل سریال را تا پایان آن دنبال می کند . بلافاصله براقیتی که به ناچار با "... در لبه واقعیت" به پایان می رسد ، CBS هر قسمت از فینال قهرمانی نمایشنامه را جمع می کند ، سرلینگ در لباس بسته و کراوات تبدیل به یک نماد تلویزیون و ناهنجار می شود ، تم وسواسی ، پریشان کننده و افتتاح کننده توسط هیچ کس دیگری به غیر از برنارد هرمان ، این موسیقی به عنوان موسیقی متن فیلم مهیج ، نشانه ای از کاریزما و رمز و راز معمایی برای مدت شصت سال تبدیل می شود. چه چیزی در پشت این دستور العمل به همان اندازه ساده و معجزه آسا وجود داشت که دارای تلاش های بی شماری برای تقلید ، حتی توسط خود نمایش است؟ با این وجود قالب داستان های علمی تخیلی ، روایت ، داستان های مرموز از قبل در تلویزیون و رادیو و همچنین کمیک ها وجود داشته است. چه چیزی او را از همان ابتدا خاص کرد؟ همانطور که در بهترین سنت های تجاری ، راز ترکیبات با بالاترین کیفیت و دیدگاه تغییر نیافته بنیانگذار آن است.
"راد همه را تشویق کرد که همانطور که احساس می کنند با سوژه های خود خلاق تر عمل می کنند ، انجام دهند ، ما خوشحال شدیم هر آنچه را می خواهیم با او تجربه کنیم!"
داگلاس هایس - کارگردان سریال ، از "تاریخ انتقادی تلویزیون در منطقه گرگ و میش ، 1959-1964" ، کتابهای مک فارلند ، 1998
سرلینگ ، یک نویسنده قبل از اینکه نظامی باشد ، در واقع یک دیدگاه عالی داشت ، از یک متولی آنتولوژیک که کتابی را با بهترین داستان های منتشر نشده ای که می تواند پیدا کند ، می سازد. او خود در ادبیات وقتی می نویسد و می داند چه کسی را به عنوان نویسنده مهمان درگیر کند ، الگوهای محکمی دارد و به آنها بومی می دهد که فقط در باز و بسته شدن ثابت باشد ، با یک قانون واحد در وسط: شما را بی زبان بگذارد و در صورت امکان شما را به فکر فرو برد. در طول سال ها ، نام های حیاتی در داستان های علمی مانند بردبری ، ماتسون ، کلیتون ، بیزبی با نام های مهم دیگر در تلویزیون مانند Reginald Rose و Jerry Sohl جایگزین شده اند ، بدون ذکر بدهی های کم و بیش صریح به پو ، لاوکرفت ، آسیموف و غیره ، بالاترین میزان راکون