Quo vadis، Aida؟: نقد و بررسی فیلم توسط جاسمیلا اوبانیچ
Quo vadis، Aida؟: نقد و بررسی فیلم توسط جاسمیلا اوبانیچ
توسط Giulio Zoppello -4 سپتامبر 2020 9:07
14
اشتراک گذاری
مطمئنا یاسمیلا اوبانیچ با کوو وادیس ، آیدا؟ او می تواند مطمئن باشد که او کشتار وحشتناک سربرنیتسا را به صفحه نمایش بزرگ آورده است و همچنین یک آزمون عالی جهت گیری و نوشتن است. یک نمونه عالی از سینمای مدنی.
101 دقیقه ای که وی بیننده را به آن روزهای شورشی ژوئیه 1995 می برد ، در آن بوسنی که مرگ ، وحشت و فجیع ترین جنایات زندگی روزمره درگیری بود که در آن بقیه جهان ، سازمان ملل متحد در راس آنها ، ناتوان بودند از هر گونه مداخله واقعی ، فیلم او را به عنوان اولین ، واقعی ، مورد علاقه تاکنون دیده شده است که بالاترین شناخت از این بررسی هفتاد و هفتم ونیزی است.
این به خاطر یک کارگردانی هرگز پیش پا افتاده ، یک ریتم کرسندو و توانایی هماهنگی برای یک بازیگر کاملاً متمایز و معتبر است که در آن یک جاسنا Đوریشیچ در حالت تشکر در نقش شخصیت اصلی و یک بوریس ایساکوویچ کاملاً در شخصیت اصلی بازی می شود. لباس ژنرال ملادیچ چاق و خونخوار.
کو وادیس ، آیدا؟ نگاه داخلی را انتخاب می کند
کو وادیس ، آیدا؟ مسیرهای واقعیت را دنبال می کند ، از جهتی که هرگز از ارائه یک نگاه از داخل چشم پوشی نمی کند ، از طریق چشمان آیدا ، مفسر Srbrenica ، مجبور به عنوان یک پیوند بین هم وطنان خود ، تحت تعقیب گروه خونین صربستانی Mladici ، و یک سپاه مداخله ای سازمان ملل در هلند ، که نماد کاملی در توم کارمانس دارد که توسط یوهان هلدنبرگ تفسیر شده است ، و اساساً یک بنای یادبود زنده برای سنت فاجعه بار ارتش هلند است (بیش از دو قرن در بین بدترین ارتش های اروپا).
اساساً ، فیلم Žbanić را می توان به راحتی به عنوان فیلمی درباره همدلی تعریف کرد: به عنوان حضور و غیاب ، به عنوان توانایی شناسایی با رنج همنوع خود درک می شود.
یکی از همکارانش (و این فیلم به وضوح نشان می دهد) تا چند ماه قبل شاید همسایه ، همکلاسی ، همکار کار یا دوست همه زمان ها بود. همه روابط خفه شده توسط پروژه "صربستان بزرگ" ، به دلیل ناتوانی یک شبه جزیره کامل در فراتر رفتن از تفرقه و نفرت های قرن ها ، که فقط رهبری تیتو آنها را تقسیم کرده بود.
فیلمی که با بعد خصوصی تاریخ ازدواج می کند
اما در Quo Vadis ، آیدا؟ بعد کلان به حساب نمی آید ، در پس زمینه باقی می ماند ، مطمئناً به عنوان ماشین deus ex آن فاجعه نشان داده شده است. با این حال ، در پایان ، فیلمنامه و کارگردانی انتخاب شده توسط کارگردان امکان تمرکز بر انسانیت را فراهم کرد که قهرمان یکی از بدترین جنایات جنگی تاکنون بود.
فقط نگاه از داخل ، بعد خصوصی ، دروازه و توری سیم محافظت شده توسط سربازان پاپی ماشه با کلاه ایمنی آبی ، گوسفندانی که برای گرگهایی که یک قتل عام را برنامه ریزی ، آماده و انجام می دهند ، محافظت می شود ، در حالی که رده های بالای نیروها رهبران سازمان ملل و سیاسی نظاره گر بودند.
هیچ اثری از آن توافق نامه ، سیاه نمایی بهتر گفتن وجود ندارد ، که به گفته بسیاری ، عدم پشتیبانی نیروهای هوایی و دست آزاد ملادیچ ، هزینه پرداخت جان زندانیان کلاه آبی آبی صرب ها بود. مهم نیست ، مهم نیست ، واقعیت مهم است ، اگر و اگرها جایی در فیلم ندارند. آنچه مهم است ، نامردی دنیایی از مردان بدون اخلاق است.
بازسازی تاریخی دقیق
کنت آیدا ، دو فرزند و همسرش ، که سعی در نجات از کشتاری دارد که فقط هلندی های نامرد و ناجوانمردانه واقعیت را نادیده گرفتند (یا وانمود کردند که آنها را نادیده می گیرند).
آنچه مهم است ، مراسم ظالمانه جدایی از خانواده است ، دروغهای ملادیک که ایساکوویچ به وی توانایی شیطانی شبیه سازی ، اطمینان و در عین حال تهدید می کند ، که در مقابل یک سرهنگ کرمانس است که هلدنبرگ او را رقت انگیز می کند ، قابل درک است زیرا برای حضور در آن جا مناسب نیست او خود را محروم می بیند که از طریق وسایل بالا ، سلاح و پشتیبانی محروم است. بلکه از روی حیله گری و حداقل زیرکی از طبیعت آن است.
عکاسی کریستین A. مایر مسیر واقعی بودن را دنبال می کند ، در Quo Vadis ، Aida عالی رتبه؟ از یک استفاده کامل از توده ها ، که برای بازآفرینی قتل عام غول پیکر آن روزها طراحی شده است ، رنج های هزاران نفر از مردم که قبل از فرستادن به کشتار بدون آب ، غذا و خدمات بهداشتی مانده بودند.
کو وادیس ، آیدا؟ با یک دید زنانه ازدواج می کند
قدرتمند ، مغناطیسی ، متحرک شده توسط یک کراساندوی کامل ، با توانایی عالی در ارائه ترس ، امید ، وحشت قهرمان اصلی ، عزیزانش ، از درماندگان آن و همه جنگ ها ، فیلم Žbanić در خانواده ، در غریزه مادرانه ، از نظر زنانه از داستان موتور.
زنان در اصل تنها کسانی بودند که در آن روز زنده ماندند ، سالهای بعدی را به دنبال بقایای همسران ، فرزندان یا پدران در گورهای دسته جمعی بودند. در حالت تعادل ، این فیلم انگشتی است به سمت بازوی مسلح مرد که همیشه دنیا را خونین کرده است.
هرگز بلاغت ، هرگز ریاکار ، بدبین و ناامیدکننده در راه نیست
که در آن او پارادوکس های انسانیتی را توصیف می کند که اکنون حساس است ، Quo Vadis ، Aida؟ این قطعاً یک فیلم از حافظه ، از حافظه و برای حافظه است. و انگشتی به آن لاشه هواپیما نشان داد که به نام سازمان ملل پاسخ می دهد ، دیروز مانند امروز بی فایده است ، در یوگسلاوی مانند سومالی هرجا که کار عدالتش شکست بخورد ، بی فایده است.
هیچ تغییری در تاریخ ایجاد نمی شود. فقط اسامی مردان و زنانی که برای گریه برای آنها تنها مانده اند تغییر می کند.