- SHEHERAZADE: تاریخچه مخفی پسران بد مارسی -
Shéhérazade که در هفته منتقدان کن امسال ، برنده جایزه ژان ویگو و با موفقیت بزرگ در سینماها ارائه شده است ، فیلمی شبیه هیچ فیلم دیگر است که در مناطق شمالی مارسی با بازیگران تشکیل شده است بازیگران غیر حرفه ای کارگردان ، تهیه کننده ، بازیگر: کسانی که این پروژه را با درازا انجام می دادند و آن را حمل می کردند ، به آن می گویند. توسط دیوید الکساندر کاسان
پیدایش
ژان برنارد مارلین ، کارگردان و نویسنده مشترک فیلم: من اهل مارسی هستم ، بنابراین طبیعی بود که فیلم هایم را اینجا بسازم. من می خواستم با بازیگران غیر حرفه ای کار کنم تا به زبان ، وضعیت ها ، نگرش شخصیت های من اعتقاد داشته باشم و این تصور را داشته باشم که داستان های آنها در بدنشان ، در حرکاتشان نوشته شده است. بحث در مورد منابع نبود حتی اگر نئو رئالیسم ایتالیایی و روسلینی یا حتی پازولینی برای من بسیار مهم بودند.
Grégoire Debailly ، تهیه کننده فیلم: من ژان برنارد را پس از دیدن La Fugue ، آخرین فیلم کوتاه او ملاقات کردم و روش کار او را بسیار نزدیک به واقعیت دوست داشتم. من عادت دارم که اینگونه کار کنم ، و به سرعت از چیزهای کلاسیک دلزده می شوم. او در مورد ساخت یک فیلم سینمایی در مارسی با الهام از این خبر با من صحبت می کند: پسری که با دو دختر دستگیر می شود و جوانانی که آن را به عنوان یک داستان عاشقانه می بینند در حالی که عدالت در مورد دلال بازی صحبت می کند ... "بازسازی یک امروز آکاتون؟ بیا بریم ! وی گفت: "برای اینکه دست به دست هم ندهد ، من او را برای ملاقات با جوانان محله و روسپی ها به مدت سه ماه ، بدون هیچ گونه مراحل نوشتن فیلمنامه ، استخدام کردم.
ژان-برنارد مارلین ، مخفی: با آمدن از مارسی سریعتر پیش رفت و مردم را شناخت ، اما من می خواستم انصاف داشته باشم و فقط به زبانی صحبت کنم که مدام در حال پیشرفت است ... بنابراین مجبور شدم با آنها وقت بگذارم محله ها حتی اگر فیلم در نهایت بیشتر حول زاک می چرخد ، من مدتی را با باند قلاب هایی که در فیلم درباره آنها صحبت می کنیم سپری کردم: آنها واقعاً وجود دارند و در زمینه نوشتن به من کمک زیادی کردند.
Grégoire Debailly ، در صف دفاتر فروش بلیط: ما به نسخه اول می رسیم که پس از یک سال از آن راضی هستیم ، اما وقتی آن را ارائه می دهیم ، به صورت ما پرتاب می شود. خیلی نزدیک به واقعیت ، خیلی تاریک ، بدون پایان خوش ...
ژان برنارد مارلین ، کمال گرا: راستش را بگویم من کمتر از گرگور خوشحال شدم ... برای من ، این نسخه اول خیلی مستند بود: پیش نویس بود.
Grégoire Debailly ، که بلیط می گیرد: ما به یک سال و نیم نوشتن برمی گردیم ، با تمرکز بر روی دراماتورژی ، تا شخصیت ما کمی از ماجرا باقی نماند ، که یک تحول وجود دارد. ژان برنارد و کاترین پایله ، نویسنده مشترک ، در پایان می گویند "اگر این داستان پسری بود که از روی عشق به خانواده اش خیانت می کرد و نمی توانست با عشق خود به این زن کنار بیاید چه می شود؟ "پس از آن ، ما تمام کمکی را که می خواستیم گرفتیم ...
ریخته گری
ژان برنارد مارلین ، حفار طلا: Cendrine Lapuyade ، مدیر ریخته گری ، تیمی را با دو دستیار تشکیل داد و آنها بازیگران را در خیابان ، خارج از زندان ها ، در خانه ها ، در همه مکان هایی که می توانستیم انتخاب کنند. در واقع شخصیت های فیلم را پیدا کنید. از آنجا که شخصیت اصلی در ابتدا باید کولی بود ، ما مدت زمان زیادی را به عنوان مثال در Saintes-Maries-de-la-Mer گذراندیم. ما به محله های شهرهای اطراف ، آوینیون ، نیس ، تولون رفتیم و حتی تا اسپانیا ، در La Jonquera هل دادیم ، زیرا بسیاری از جوانان برای بیرون رفتن به آنجا می روند. ما باید شخصیت های مناسب و بازیگران مناسب را پیدا می کردیم که قادر به گوش دادن به دستورالعمل های من بودند تا کارگردانی را بپذیرند. ما به دنبال بازیگران متولد شده بودیم که ابتدا باید در مقابل دوربین راحت باشند.
دیلن رابرت ، زاخاری در فیلم: انتخاب بازیگران؟ البته من به یاد می آورم ... حقیقت این است که ، من برای بازیگران اول نیمه خواب بودم. من خسته بودم ، اما آنها با یک دوربین کوچک از من فیلم گرفتند و آنها این کار را پسندیدند ، بنابراین برای بازیگری دوم برگشتم ، جایی که جی بی را دیدم.
ژان برنارد مارلین ، من بیشتر از لوموند یا رین میا می رقصم: وقتی دیلن را روی صفحه دیدم ، او دارای یک طرفه یکپارچهسازی با سیستمعامل بود ، "به سبک قدیمی" در لباس پوشیدن ، موهای بلند مانند دهه 80 به جای PNL ، با گردن بلند. من او را بدیع ، تأثیرگذار یافتم و احساس کردم که می توانم داستانی را از چهره او بخوانم ، از طرز صحبت کردنش ... او همچنین علاقه زیادی به بازیگری داشت و بدون آن همه مسائل فیلم را درک می کرد. برای او مشکلی ایجاد می کند؛ خبری که الهام بخش فیلم بود ، او حتی در مورد آن شنیده بود!
Grégoire Debailly ، علاقه به مانیکور: Cendrine به من هشدار داد که مراحل انتخاب بازیگران طولانی خواهد بود ، اما هشت ماه طول کشید! من معتقدم که در مشخصات جوانان علاقه مند به JB ، با گذشته قضایی ، همه جوانان مارسی ، همه آنها را دیدیم. باید تصور کنید که ما صدها جوان را دیدیم
s ، reubeus که غر می زند یا چیزی نمی گوید ، که بداهه نوازی کمی می کند ... بنابراین ، من دیلن (روبرت ، یادداشت سردبیر) را به یاد نمی آورم. از طرف دیگر ، برای Idir (Azougli ، مفسر Ryad در فیلم ، یادداشت سردبیر) ، یک بازیگر دیوانه را به یاد می آورم: او در طول آزمایش ها کاری نکرد ، به ناخن هایش نگاه کرد و جذاب بود. گاهی دشوار است توضیح دهید که چرا یک شخص دارای کاریزما است ...
ژان برنارد مارلین ، معلم تئاتر: ما دو پسر و دو دختر را که علاقه مند به من بودند انتخاب کردیم و من یک کارگاه تئاتر کوچک با آنها ترتیب دادم. بنابراین دیلن و ایدیر بودند که برای نقش زاک ، کنزا که سرانجام نقش Scheherazade را به دست آورد و یک دختر دیگر که کمی با ما گشت و گذار داشت اما ما سرانجام ویرایش را انجام دادیم. هنگام دیدار برای کارگاه بود که دیلن و کنزا فهمیدند که هر دو از منطقه بل د مای آمده اند: آنها حدوداً ده ساله بودند که یکدیگر را می شناختند و حتی در آن زمان کمی عاشق بودم ... به خصوص به همین دلیل آنها را انتخاب کردم ، زیرا این علاقه و علاقه بین آنها فرصتی برای یک کارگردان بود.
دیلن رابرت ، گزینه تئاتر: از یافتن دوباره کنزا متعجب شدم ، خصوصاً اینکه حتی اگر هر از گاهی در شهر همدیگر را می دیدیم ، به دلیل زندان مدتی در آنجا نبودم ... ما مجبور بودیم در طول کارگاه ها ، همه چیز را در مورد بازی یاد بگیرید ، همه چیز! من و ایدیر برای دستیابی به نقش اصلی با هم رقابت می کردیم اما هرگز با هم رقابت نمی کردیم ، زیرا در بدترین حالت تصور کردیم نقش مکمل را به دست خواهیم آورد.
تیراندازی کردن
Grégoire Debailly ، تهیه کننده - داستان نویس: باید بدانید که یک روز جی بی با خودش گفت برای ساخت فیلم باید بازیگران را بفهمی ، بنابراین او دروس بازیگری را گذراند. وی در نهایت به یک معلم ، و حتی یک معلم در Cours Florent تبدیل شد. او یک ستاره در تجارت است! به طور ناگهانی ، سر صحنه فیلمبرداری ، افراد تیم منتظر دیده شدن آن بودند ، خصوصاً اینکه دستگاه او را هل داد تا تمام انرژی خود را به بازیگران اختصاص دهد ، تا مراقب حضور آنها باشد تا آنها این کار را نکنند. دود نمی کنند ، زیرا آنها دیوانه نمی شوند زیرا نظم کار ، آنها آن را در ابتدا ندارند. و مشکل تیم این است که با بازیگران ، در صحنه مجموعه ، JB هیچ کاری نمی کند. خیلی عجیب است ، اما او فقط به آنها متناوباً دو نکته داد: "مرا شگفت زده کن" یا "از آن لذت ببر". وی از آنچه میکرو نشانه ها مانند "مدتی بعد از سرو یک لیوان آب کنار بگذارید" که به آن جهت عمل گفته می شود ، متنفر است.
ژان-برنارد مارلین ، که واقعیت ها را به داستان نویسی ترجیح می دهد: بنابراین درست است که من نشانه های کوچکی نمی دهم ، اما ما قبل از تیراندازی دو ماه کارگاه انجام داده بودیم ، و من هنوز هم نشانه های واقعی ارائه می دهم در مجموعه ، افعال اکشن اغلب.
Grégoire Debailly ، محافظ تهیه کننده: برخی از افراد حاضر در صحنه فیلم تعجب می کردند که چرا او کار نمی کند ، زیرا آنها کارهای عظیم انجام شده در بالادست را انجام نمی دهند. کار در کارگردانی که در حال ساخت اولین فیلم خود است بسیار سخت است ... از آنجا که او طبیعت را انتخاب کرده بود و به آنها آموخته بود به عنوان بازیگر به خود اعتماد کنند ، نمی توانست. اگر او خوشحال نبود ، یک برداشت را دوباره انجام می داد ، و این تمام شد.
دیلن رابرت ، بازیگر روش: من خودم خطوطم را خودم یاد می گرفتم ، و سپس در مجموعه با JB یا یک دستیار تمرین می کردم. من قبلاً هرگز جلوی دوربین بازی نکرده بودم ، زیرا روزی که آنها این کار را در تمرین کردند بیمار بودم. ترسناک بود اما شما مجبور بودید بازی کنید ، همین. از آنجایی که من جدا از خانواده ام خوابیده بودم ، در واقع در جای شخصیت من بیدار می شدم. من اذیت نمی کنم اگر او کولی باشد زیرا این نقش هنوز هم نقش دارد ، اما من خال کوبی هایی را به زبان عربی نوشته ام که بنابراین من اصل خود را حفظ کرده ایم. من همچنین بسیاری از موارد را در گفتگوها تغییر دادم ، به طوری که ما مانند مارسی صحبت می کنیم: ما از "خون" زیاد استفاده کردیم ، "بله خون" ، عبارات محله مانند آن ، کلمات اساسی ، اوه!
ژان-برنارد مارلین ، مربی ، مربی: در دکور فیلم بود که دیلن بیان خود را یاد گرفت ، زیرا در آغاز کار گاهی اوقات در بیان عقاید خود مشکل داشت ، ما همیشه نمی فهمیدیم او چه می گوید ... J من ریسک کردم چون عاشق من شد و نتیجه داد. از آنجایی که من می خواستم فقط با بازیگران غیرحرفه ای و بدون تجربه قبلی تئاتر فیلمبرداری کنم ، مجبور شدیم در زمان بندی فیلم ، بدون اینکه به عقب و جلو برویم ، فیلمبرداری کنیم تا آنها را در رشد احساسی شخصیت هایشان از دست ندهیم. خدمه فناوری کمی توهم داشتند ، زیرا گاهی اوقات وقتی ضرر می کردیم کسل کننده بود و نگه داشتن این بچه ها به مدت هشت ساعت در یک مجموعه بسیار پیچیده بود. این برای یک حرفه ای در حال حاضر پیچیده است ، بنابراین برای آنها ، آن را رها کنید ... سخت ترین قسمت بسیج آنها بود: دو ساعت آماده سازی طول کشید تا آنها واقعاً وارد این کار شوند. اما ماه
خوشحال شدم که زنده است
Grégoire Debailly ، آقای دلواپس: برخی از بازیگران به دیدن ما آمدند و به ما گفتند که فردای آن روز به دادگاه احضار شده اند و وقتی به ما گفتند که این کار برای اخاذی است ، فهمیدیم که آنها مطمئن نیستند که بیرون از خانه بیرون می روند! در وسط شلیک ، چه! اما ما موفق به توسل شدیم. مشکل دیگر این بود که دیلن تهدید شد ، او دشمنانی داشت و سر او قرارداد بسته بود ، بنابراین مکانهای خاصی وجود داشت که او از تیراندازی امتناع کرد زیرا در واقع ترسیده بود. می توانید بازوی او را بچرخانید ، هر کاری که می خواهید انجام دهید ، او این کار را نمی کند زیرا او برای زندگی خود ترسیده است ... بنابراین شما یک تنظیم دیگر پیدا می کنید ، حتی اگر قبلاً او را لکه دار نشده باشید.
ژان برنارد مارلین ، آفت حشرات: از آنجا که ما در مکان های واقعی ، چه محله ها و چه مکان های تن فروشی ، فیلمبرداری می کردیم ، بدیهی است افرادی بودند که ناله می کردند ، که برای درخواست پول آمده بودند ... همچنین نقش های فرعی را که در حین تیراندازی برای تجارت گرفتار شده اند ، گاهی اوقات بسیار جدی ، و که در زندان به سر می برد. خوشبختانه آنها نقش های کوچکی بودند ، زیرا این به فیلم آسیب نرساند. اما جایی که همه خدمه از جهنم عبور کردند ، هتلی مملو از ککهای تختخواب بود که در آن از بلسونچه فیلمبرداری کردیم ... مردم آن را به خانه آوردند ، بازیگران دیگر نمی خواستند روی تختها بنشینند. ، برخی از اعضای تیم بدون ضد عفونی شدن از ورود به هتل خودداری کردند. ما مجبور شدیم چندین بار این کار را انجام دهیم! در نهایت ، با دیلن ، روی موج پارانویا ، بی اعتمادی به یکدیگر ، خندیدیم ...
دیلن رابرت ، در ساده ترین وسیله: کک های تختخواب ، دیوانه بود! ما هر روز باگ می زدیم اما هیچ وقت جواب نداد ، و ناگهان احساس کردم که من خوب بازی نمی کنم ... طراح لباس با لباس می آید اما صحنه هایی وجود دارد که ما مجبور بودیم آنها را تقریباً برهنه فیلمبرداری کنیم. خوشبختانه ، او واقعاً از من مراقبت کرد ، که بعد از پایان هر روز ، برهنه و همان لباس را پشت سر من بگذارد. من رفتم تا بیرون هتل را عوض کنم.
Grégoire Debailly ، رئیس توقیف شده: بدترین اتفاقی که برای ما افتاد این بود که مجبور شدیم "برادر بزرگ" را که برای مراقبت از دیلن استخدام کرده بودیم اخراج کنیم ، زیرا نمی توانستیم بچه را ترک کنیم شانزده ونیم تنهایی در استودیو و از او بخواهید هر روز ساعت هفت بیدار شود. با این پسر کار نکرد ، بنابراین با مدیر صحنه و دستیار کارگردان به دیدن او رفتیم. اساساً این کار مدیر کل بود که اهل مارسی بود و قبلاً روی Chouffe کار کرده بود (کریم دریدی ، 2015 ، یادداشت). او چیزی نمی گوید ، این من هستم که بحث می کنم و وقتی آن پسر بچه های دیگر را صدا می کند تا بگوید "با اسلحه بیا ، امشب من در زندان می خوابم" ، می بینیم که مدیر صحنه خیلی می ترسد ... فرستاده شد ، این افراد برای خشونت می آمدند. ما وقت سفر داشتیم تا صحبت کنیم و اساساً این یک مذاکره کاملاً کلاسیک درباره حقوق بود ، س theال این بود که آیا ما تا روزی که کار مشترک را متوقف می کنیم پول پرداخت می کنیم یا تا پایان قرارداد. یک کارمند ممکن است از سلاح prudhommes استفاده کند اما آن را ندارد ، سلاح او این است که بگوید "من قصد دارم شما را بکشم". او حتی غیر صادقانه این کار را نکرد ، زیرا چیزی بیشتر از آنچه در قرارداد بود درخواست نمی کرد ... وقتی بچه ها آمدند این مسئله حل شد ، اما ما از نظر جسمی 24 ساعت خوب نبودیم ، هنوز.
دیلن رابرت ، برادر کوچک: من تمام روز مشغول فیلمبرداری بودم ، بنابراین عصر ، قبل از خواب به راحتی احتیاج داشتم ، کمی صحبت کنم ، شیشه بکشم ... من با پسر اول کمی تنها بودم اما بعد از آن ، وقتی کادر ، یکی از مربیان سابق من را که راحتتر با او بودم ، بردیم ، بهتر شد.
پایان خوش
ژان برنارد مارلین ، بسیار مغرور: وقتی در طول روز دو یا سه مجموعه کار داشتیم ، همه هدر می رفتند ... بعضی اوقات تکنسین ها و بازیگران هم کرک می کردند ، زیرا دو ماه دوام داشت. کنزا و دیلن حتی در پایان در مورد آن گریه کردند ، زیرا این اولین بار در زندگی آنها بود که یک پروژه را به پایان می رساندند.
دیلن رابرت ، "خوشحال که اولیس را دوست دارد": من گریه کردم زیرا در زندگی ام هرگز کاری از ابتدا تا انتها انجام نداده ام ، همیشه اشتباه گرفته بودم. سخت ترین صحنه وقتی است که توسط بلغاری ها روی زمین مورد اصابت قرار می گیرم. ما آنقدر این کار را کردیم که در آخرین برداشت ، چون آنها هم حرفه ای نبودند ، به سر من لگد زدند. صورتم کبود شده بود! من تمام صحنه زندگی ام را به یاد می آوردم. امیدوارم همان موردی باشد که آنها نگه داشته اند ، من به نمایش فیلم توجه نکردم. به طور کلی ، دشوار بود که هر روز ساعت هفت صبح بیدار می شد ، کنترل خود را از دست می داد زیرا ما شب دیر وقت بازی می کردیم ... واقعیت این است که من در پایان تیراندازی یک هفته خوابیدم. !
Grégoire Debailly ، بزرگوار: تیم دارد
یک بار پاهایتان را کشیدید اما مجبور بودید آنها را درک کنید: وقتی وقت خود را صرف خراشیدن خود می کنید بعد از فیلمبرداری در هتلی که به ساس آلوده است ، تعجب می کنید که چرا فیلم دیگر با درآمد بهتر را با ماریون کوتیار نساختید ، مطمئن ! اما در شب تیراندازی ، فهمیدیم که با این بچه ها توانسته ایم این فیلم بی نظیری باشد و در غیر این صورت شاید هرگز با این جوانان در ارتباط نبوده ایم.
ژان برنارد مارلین ، وکیل مدافع: در مجموع ، این فیلم چهار سال کار با دو سال و نیم مستند سازی و نوشتن است ، سپس یک سال فیلمبرداری ، تدوین ، اکران ... دیلن باید برگردد در زندان پس از شلیک اما او به سرعت بیرون آمد ، زیرا ما به دیدار قاضی رفتیم و او خوب بود ، او فهمید که این یک فرصت عالی برای او است. از آن زمان به بعد من از آنچه من می دانم مانع شده است ، زندگی خود را تأمین کرده است.
دیلن رابرت ، بازیگر: حالا من زندگی خودم را مثل بقیه می گذرانم ، به ساحل می روم. من ابریشم به دنیا نیامدم و آزار و زشت کردم ، بله ، اما اکنون می خواهم بازیگر شوم: قبل از این دیلن از شهر بود و همه اینها ، حالا دیلن بازیگر است. وقتی فیلم را دیدم ، بین غرور و شرم افتادم ، زیرا خودم و همه اینها را دیدم ، اما مردم فیلم را دوست داشتند و من دوست دارم که مارسی را واقعا نشان دهیم ، بدون اینکه خیلی مجبور شویم سلاح یا بزهکاری